احترام.گنجی که نسل ما گمش کرده!
بعد از دوشنبه ای و تمرین فضیلت احترام..
من :علی جان به احترام بابا صبر کنیم تا بیان غذا رو شروع کنیم.
چند روز بعد:
من:علی جان تا خواهری نیست بیا راحت ناهار بخوریم.
علی:نه .به احترام خواهری بریم بیاریمش سه تایی غذا بخوریم.
وما رفتیم خواهر پنج ماهه علی رو آوردیم سر غذا و اینجوری شد که ناهار نخوردیم.
جند روز بعدتر:
علی :مامان شما صبحانه خوردید؟
من:بله پسرم شما خواب بودی من و بابا خوردیم.
علی با اخم:این بی احترامیه ها!!
به قول خانم جعفری عزیز بچه ها فضیلت ها رو باور میکنند .
.
.
.
مادر علی بودن خیلی لذت دارد.اما وقتی صدای خنده هاوریسه رفتن های فاطمه به شیرین کاری های علی بلند میشود عمیقا میفهمم مادر علی و فاطمه بودن تصاعدی لذت دارد.
.
.
.
گمونم عید امسال بود آقای قرائتی در حرم امام هشتم صحبت از ازدیاد نسل میکرد.خدا حفظش کند با آن جمله بندی ها و مثال های منحصر به خودش میگفت حالا جوانها میگویند چند سال بچه دار نشویم و کیف دنیا را بکنیم بعد بچه .آنوقت میخواهند کیف کنند میرن سر کوچه ساندویچ میخورن!!!!